به یاد احمد شاملو
 در پنجمین سالمرگش

در گذرگاه ِ نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاه ِ باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاه ِ سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.


نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من،
فواره و رویا در تو بود
تالاب و سیاهی در من.


در گذرگاه‌ات سرودی دیگرگونه آغاز کردم
من برگ را سرودی کردم
سر سبزتر ز بیشه

من موج را سرودی کردم
پُرنبض‌تر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
پُرطبل‌تر ز مرگ
سرسبزتر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم

پُرتپش‌تر از دل ِ دریا
من موج را سرودی کردمپُرطبل‌تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.

نظرات 3 + ارسال نظر
حامد دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:43 ب.ظ http://2ti.blogfa.com

برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیاه بپوش برای من اینم برای قافیه

سامانتا سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.samanta9.blogfa.com/

خیلی زیبا بود و تجدید خاطرات شد
مرسی

حسام پنج‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:10 ق.ظ http://www.pantheon.blogfa.com

چون کودکی تنها مانده از وحشت میخندیم و غرور کودن از گریستن پرهیزمان میدهد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد