به یاد احمد شاملو
در پنجمین سالمرگش
در گذرگاه ِ نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاه ِ باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاه ِ سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.
نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من،
فواره و رویا در تو بود
تالاب و سیاهی در من.
در گذرگاهات سرودی دیگرگونه آغاز کردم
من برگ را سرودی کردم
سر سبزتر ز بیشه
من موج را سرودی کردم
پُرنبضتر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
پُرطبلتر ز مرگ
سرسبزتر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم
پُرتپشتر از دل ِ دریا
من موج را سرودی کردمپُرطبلتر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.
برای گریه کردنات یکی دو روزی کافیه
سیاه بپوش برای من اینم برای قافیه
خیلی زیبا بود و تجدید خاطرات شد
مرسی
چون کودکی تنها مانده از وحشت میخندیم و غرور کودن از گریستن پرهیزمان میدهد...