گذشته خنده دار یک دیوانه
می دانید که وقت زیاد نیست نمی خواهم شاخ و برگ بدم.
از۶تیر ۱۳۷۹تا حالا چند روز می گذره؟...خیلی.
از۲۰تیر ۱۳۸۱تا حالا چند روز می گذره؟...خیلی بیشتر.
دقیقا از این آخری به بعد دیوانه شدم.
از اول شروع می کنم:
روز-داخلی - دانشگاه....
پسری دختری را می بیند . از کنار هم می گذرند.
روزـ داخلی ـ کلاس دکتر لاریجانی
دکتر در حال صحبت است.پسر از دریچه کوچک درب. داخل کلاس را نگاه می کند.
دختر او را می بیند.
ملودرام آغاز می شود.پسر روز به روز عشق تر می شود.
۲سال می گذرد.
روز-خارجی -ترمینال ....
پسر منتظر دختر است.....
روز-داخلی -اتاق کار مهندس نوروزی
دختر:تو واقعا منو دوست داری
مهندس نوروزی: تو این چند سال. باورت نشده!
دختر:(سکوت)
مهندس نوروزی در حالی که دختر را در آغوش می گیرد:تو فقط مال منی می فهمی
دخترمقاومتی از خود نشان نمی دهد
روز- خارجی- ترمینال....
پسر در گوشه ای از ترمینال خوابش برده.
عزیزم ششمت مبارک درسته چندین روز می گذره ولی هنوز یادمه(این دیالوگ پسر بود که معلوم نیست دختر شنیده باشد)
حالا بالاخره مشیرت کدوم وراش داداش؟ اگه واشه خدا میری مام پایه ایما! اشلا خداییش واشه خدا چه جوری میره ن ؟ اژ کجا میر ه ن؟ ..چیه تا بلو ام ؟... ای بابا نوکرتم شما که خودت خراب تری !....چه کنم؟ شوار شم؟؟؟؟ حالا باژ منو نیگا می کنه! ... برو ! نخواشتیم داداش برو به کارت برش!!!!!!
سلام خوبی؟سری هم به من بزن
سلام دوست من
مرسی که به من سر زدی
وبلاگ پر محتوایی داری
بازم به من سر بزن
شاد باشی
سلام عزیز خوبی؟
شرمنده خیلی گرفتارم ولی مطلبت رو خوندم
پست قبلیت عالی بود خیلی خوشم اومد موفق باشی
فعلا فکر نمیکنم بتونم اپ کنم ولی خبرت میکنم
بای
دیالوگها بد است
موفق باشی
سلام آپ کردم دوست داشتی بیا.