مجید جان اول فیلمنامه بعد کارگردانی
چند وقت پیش مطلبی درباره بید مجنون خوندم با این عنو ا ن یک تر دیگر از استاد مجیدی. فیلمی که چهار تا سیمرغ گرفت! از این چهارتا فکر کنم یکیش حقکشی نبوده اونم سیمرغ صدا برداری به یدا... نجفی. احتمالا سه تا سیمرغ دیگه برا خنده بوده.
اگه از اون سکانس استقبال یه فیلم صد ثانیه می ساختی که خیلی بهتر از ۹۰ دقیقه بود.تعجب میکنم کلاری خودش فیلمسازه چطور بهت حالی نکرده که آقا جان جام کات هم موقع داره ...اداهای پرستویی رو قبلا تو رنگ خدا دیده بودم.همون فیلمی که باهاش شاخ شدی.
عزیزمن شما می خوای ادای دین به کجا بکنی؟سینمای هند؟ ...اروپای دهه ۶۰ یا اینکه مدعی سینمای مجیدی هستی.با سینمای معنا گرا که به قول محمد شیروانی ازنظر آقایان یه معنی بیشتر نداره!
می دونم که تمام دنیا جمع بشن بگن عمو جان خراب کردی گند زدی به فیلم رفت تو بازم از رو نمی ری.
چندتا توصیه از برادر کوچکتر دینی خودت بشنو لطف کن از این به بعد داوری فیلم کوتاه رو ببوس بگذار کنار چون فیلمت سینمای جوانی بود مخصوصا او نمایی که رویا تیموری قطره می چکونه تو چشم پرستویی.بعد هم یه مدت فیلم هندی نگاه نکن برا اون سکانس که گوله برف بازی می کنن بعد خدمتت عرض کنم اونجا که پرستویی منتظر پری زیر بارونه بعد با اون حرکت دوربین
خوشگلت نشون می دی تیموری بدون اینکه خودی نشون بده حس کاراگاهیش گل کرده وبعد می ره خونه مامانش اینا....بازم هست حول نشو...اونجا که پرستویی می ره درخونه مادرش همسایه می گه بردنش بیمارستان....خلاصه تو این فیلم از رمز و رمز گشایی خبری نیست.فقط می تونم بهت تبریک بگم که آفرین بعد از چهار سال فید نشدی و فیلم ساختی.همین.
ندونسته دلم وبه غریبه سپردم.
سلام بهت تبریک می گم خیلی دقیق بود مخصوصا ورود دختر بعد از باز شدن در خلاصه خیلی امیدوارم .موفق باشی.
salam azizam
eyval kheyli bahal bo0d manam behet tabrik migam bazam behem sar bezan khoshhal misham babye dear
سلام.اگه بخوام جدی بگم خیلی می شه پس خلاصه ش می کنم.
اول: البته فیلم نامه در فیلم داستانی مثل نسبت آجر و ساختمانه و نمی شه اهمیتشو کم کرد و ایراد هایی که می گیری همون طور که در عنوان مطلبت گفتی بیشتر به فیلم نامه مربوط می شه ن تا کارگردانی. ولی تو بیشتر به دوربین و حرکت نسبتشون می دی و اینو ضعف کارگردانی دونستی.
دوم:من ایراد های تو رو با این استدلال قبول ندارم.چون بر خلاف انتظار فنی نیستند و بیشتر ژورنالیستی نقد کردی و (ببخشید )من یاد افشاگری های سیاسی کیهان افتادم تا یک نقد سینمایی!! این که فیلم هندی نگاه نکن یا سینما جوانی ساختی یا می خوای بری فرانسه عشق و حال یا از رو نمی روی و امثال اینها ،بیشتر جنبه ی تخریب کردن شخصیت دارند تا نقد! و من از تو انتظار ندارم مثل بعضی از آدمایی که بیشتر قصد خودنمایی داره ن تا نقد نویسی رفتار کنی (در صورتی که خودت اصلا این طور نیستی و آدم منطقی و زیبا دوستی هستی)
سوم: عزیز من! کار منتقد معرفی، تحلیل و ارزیابی فنی اثر است نه سرویس کردن دهان کارگردان اثر!! ..عزیزی می گفت « اثری را که عاشقش نیستی نقد نکن!»...
چهارم:ژان لوک گدار را همه با برش های پرشی (jump cut) معروفش می شناسیم در واقع او مبدع این مهارت بود.جامپ کات تابویی بود که شکسته شد.در کدام منبع سینمایی برای برش دو تصویر به هم منطقی غیر از منطق سینمایی بر شمرده شده؟ اگر مجیدی ساده ترین اصول و بدیهیات سینما را نشناسد که فاتحه ی همه مان خوانده است! چرا او را به چنین جرم عجیب و نچسبیدنی ای متهم می کنیم؟
پنجم: آیا به نظر تو سکانس استقبال(که به زعم من در سینمای ایران کم نظیر است) بدون سکانس های قبلی فیلم و با توجه به ویژگی های شخصیت اصلی و تضاد حاصل از موقعیت های مطرح شده و تقابل بین بینایی و نابینایی می توانست دیدنی باشد ؟ اصلا با حذف سکانس های قبلی دیگر چه چیز برای مطرح کردن در آن سکانس باقی می ماند جز تصاویری بی معنا ، که پیشنهاد می کنی فیلمی ۱۰۰ثانیه ای از آن ساخته شود ؟ آن سکانس تنها در تقابل با موقعیت پیشین این چنین زیبا به نظر می رسد نه در تصویر در و پنجره و آدمهای پشت آن و نگاه پرستویی.
ششم:زیاد کش دارش نکنم من با قبول وجود ضعف هایی در فیلم نامه نظرم کاملا با تو متفاوته و اینها رو هم چون می شناسمت و می دونم آدم کم جنبه ای نیستی نوشتم. بعد بیشتر حرف می زنیم . رو در رو ! و نه کیهانی!!
علی جون ممنون که اومدی ..عرض کنم من قصد نقد کردن به اون معنی رونداشتم واگر بخواهیم این فیلم را از منظرهای گوناگون به نقد بنشینیم باید عرض کنم که:
۱.اولا شخصیت پردازیها :در خانه فیلم زن ومردی زندگی می کنند که عاشق و معشوق یکدیگرند ومرد زن را فرشته خطاب می کند.اما این فرشته از کجا آمده کارش چیست ؟وچطور حاضر به زندگی با این آدم نابینا در یک به ظاهر روستا شده؟بماند.در خارج از این خانه مردی تعبیه شده که دایی نام دارد و اتفاقا مایه دار هم هست پس برا فرانسه رفتن مشکلی نیست.واین کارکرد کلی دایجان در فیلم است.حال پری او هم می توانست در یک کوجه پس کوچه به تور مرد تازه بینا شده مجیدی بیفتد یا اگر روال فیلم رو به فرض یک دست حساب کنیم دقیقا همین پری خانم موجب بهم ریختن یکدستی می شود.او دختر خواهرزاده اش است یا دختریست که تنها زندگی می کند یا دختریست که دوست پسری هم دارد ...بهر حال اگر تمامی اینها باشد دلیل آن نمی شود که در یک نگاه مارا یاد فیلم فارسی بیندازد و مرد در کمال وقاهت یک زن از فامیل خود برای تجاوز انتخاب کند مردی که تا چندی پیش استاد دانشگاه بوده!
وحال نوبت مردی است که خلاف حرکت یوسف در حرکت است مرتضی کسی که منجی تنهایی در غربت است و روشن کننده وجدان یوسف و بهانه ای برا پایان بندی یا در حقیقت او روح سر گردان یک مرد دین است که به یوسف نزدیک می شود .
دیروز یه مطلبی پست کردی نرسیدم بخونم.حذف شد ؟
سلام.ممنون از لینکت برادر
چه عکسی گذاشته ی برای من!! xl2 است؟ از دست کارهای تو!!!
سلام احسان جان. شرمنده چند روزی اسباب کشی داشتیم و سرم شلوغ بود. ممنون که به من سر زدی. موفق باشی.
دلمو از ماله دنیا به توهدیه داده بودم با تموم بی پناهی به تو تکیه داده بودم.
سلام. واقعا موفق باشی.
سلام
از آشناییتون بی نهایت خوشوقتم.
سلام عزیز
ممنون که سر زدی و مرسی که درک میکنی
امیدوارم مشکل شما هم حل بشه
آرزوی سلامتی برای خودت و خانواده ات دارم
موفق باشی