هر چقدر فکر می کنم بیشتر متوجه می شم که احمقم چند سال پیش احمق تر از حالا بودم به هر حال احمق بودن من یه مسئله  است واحمقتر شدنم در جای خود مسئله ای دیگرمن اینو خوب می دونم که هیچکدوم(تقریبا) از شما هایی که این مطلب رو می خونید پدر روحانی نیستید(چه آخوند دین اسلام چه کشیش دین مسیح)ومنم نمی خوام اعتراف بکنم منتهی بهانه ایست که اولا شرف خودم رو ببرم وبعد اینکه مطلب جدیدی پست کنم وبعد با خیال راحت سیگار وچایی رو در کنار هم زیارت کنم.
چند وقت پیش ب مخابرات وسیتم اون شک کردم برا اینکه موبایلم زنگ نمی خورد با خودم گفتم :چرا؟...متوجه نشدم تا اینکه روزی دوستی گفت:فیش موبایلت اومده؟... بعد من گفتم:آره... گفت: چقدر؟گفتم: ۱۹۲۷۴۵۲ ریال..گفت:پرداخت کردی؟گفتم:نه....! گفت:خوب قطع شده دیگه!بعد من گفتم: عجب....گفت:چرا پرداخت نمی کنی ؟..گفتم:پول ندارم گفت:پس هیچ حرفی برا گفتن ندارم.حالا از اون روز ۴ماه میگذره چند روز پیش رفتم امور مشترکین گفتم:آق چند وقته برا من قبض نیومده!گفت:شمارت چنده؟گفتم:رونده...گفت:خوب شماره روندت رو بگو...(........مثلا گفتم)گفت: بدهی داری گفتم:میدونم..گفت:۷۸۵۴۱۲۰ ریال گفتم: مخابرات با من کل کل میکنه ها......اون هیچی نگفت..با خودم گفتم اگه من اون مبلغی رو که باش موبایل خریدم روبااین بدهکاری جمع کنم میشه جیزی حول و هوش یک میلیون وخورده ای اندازه کل رای مهر علیزاده خوب چرا من کاندید رئیس جمهوری نشدم؟....اینجا بود که به خودم گفتم خیلی احمقی بابا تو خیلی حالت خرابه...نه به خاطر مقایسه کردن بدهیم با رای مهر علیزاده....به خاطر اینکه من تلفنی مخ یه بابایی رو آوردم پایین که تهیه کننده فیلمم بشه بعد فهمیدم که اون داشته مخ منو میزده که براش فیلم بسازم!

به یاد احمد شاملو
 در پنجمین سالمرگش

در گذرگاه ِ نسیم سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاه ِ باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم
در گذرگاه ِ سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.


نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من،
فواره و رویا در تو بود
تالاب و سیاهی در من.


در گذرگاه‌ات سرودی دیگرگونه آغاز کردم
من برگ را سرودی کردم
سر سبزتر ز بیشه

من موج را سرودی کردم
پُرنبض‌تر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
پُرطبل‌تر ز مرگ
سرسبزتر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم

پُرتپش‌تر از دل ِ دریا
من موج را سرودی کردمپُرطبل‌تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.

من متن رو از قبل ویرایش نمی کنم لطفا سعی در گاف گرفتن نفرمایید( باتشکر من از دوستان مش صحبت هستم)
بعضیها می گن:
دیونه شدی بعضیها می گن:یه مدت فیلم نساز بعضی های دیگه هم میگن:یه مدت برو جایی همین گوشه کنارا فقط بخواب موبایل خاموش دفتر و کارو نمی دونم بدهی رو بی خیال.وقتی این آخری حرفش تموم شد دومی گفت:خوب اینجوری هم که نمیشه بهر حال کار و که نمیشه بی خیال شد.اولی گفت:گور بابای کارو هرچی دیگه برو خوش باش سومی گفت:راست می گه اصلا با هم میریم دوتایی موبایلا خاموش گور بابای کنسرسیون و شرکت سروش..اصلا مرده شور هرچی تیزرو ببره.دومی گفت:ای بابا این چه حرفیه شمامیزنید کل اعتبار شرکت به همین تیزرهای چیپس و پفک نوشابه های تخمیه اولی گفت:گفتی تخمی یاد اون جکه افتادم که مرغ هر وقت می خواست جون بچش رو قسم بخوره می گفت به تخمم!
حالا شده حکایت من و روزمرگی و همه چی..به تخمم هر چی میشه بشه به جون بچم!.....خنده نداره !انقدر خسته هستم که دیگه نای بی خود خندیدن رو ندارم یکی از دوستام  بنده خدا قدش خیلی کوتاه قبلا بهش می گفتیم رحیم غول ولی حالا دیگه دفتری وکلاسی ونمیدونم...ازاین ژیان جدیدا داره وخلاصه کلی رقم شده برا خودش انقدر قدش کوتاهه که دهنش بوی پا میده .می دونی چرا گفتم ژیان جدیدا؟برا خودم که از حسودی نمی رم بگم ژیان خیالم راحت تره چون مخاطب من می گه بابا بی خیال قدیمیش چی بود که جدیدش چی باشه.منتهی بگم زانتیا اول دندونای خودم میریزه بعد پشمهای مخاطبم:اوه...زانتیا بابا بچه با کلاس!(البته در شهرستان ما رسم بدین گونه است)تریپ ...خفه شدم....
القصه ...به یاد ظهر های بی مزه جمعه (یادتون که هست قصه ظهر جمعه)حالا به این نتیجه رسیدید که اولی راست می گفت؟بله؟اگر جواب بله است که دمت گرم چون منم طرفدار اولی بودم.